...
اولین روزدبستان باز گرد. کودکی ها شادو خندان بازگرد. درسهاى سال اول ساده بود. آب رابابا به سارا داده بود. درس پند آموزروباه و خروس. روبه مکارودزد و چاپلوس. باوجود سوز وسرمای شدید. ریز علی پیراهن ازتن میدرید.تا درون نیمکت جامی شد یم. ماپراز تصمیم کبرا میشدیم کاش هرگز ز نگ تفریحی نبود. جمع بودن بودوتفریقی نبود. کاش میشد باز کوچک میشدیم. لااقل یکروزکودک میشدیم
+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 15:8 توسط سارا
|
آمده ایم که با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم ٬ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم .